گلایه پیشکسوت تئاتر از حذف واحد درسی «تعزیه» در دانشگاهها!
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۲۲۷۱
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، داود فتحعلی بیگی از فعالان هنرهای نمایشی آیینی سنتی و پژوهشگر ایرانی در رشته ادبیات نمایشی است که به آقای نمایشهای ایرانی لقب گرفته است. او بیش از ۳۰ اثر نمایشی را با عناوین مختلف بازیگر، نویسنده و کارگردان و با سابقه فعالیت با موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی برای تولیدات مختلف دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در عرصههای مختلف آیینی سنتی و تئاتر سمتهای مدیریتی مختلف داشته و فعالیتهای پژوهشی در عرصه نمایشهای ایرانی مدیریت در تالار محراب، اداره تئاتر، عضو و رییس هیئت مدیره انجمن تعزیه ایران، دبیری جشنواره بینالمللی تئاتر آیین سنتی و دبیری جشنوارههای مختلف داشته است. در زمینه دغدغههایش درباره نمایشهای ایرانی و مشکلاتی که در راستای معرفی نمایشهای این عرصه داریم با او به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
** جناب فتحعلی بیگی مدتهاست که نگرانیهای شما را در زمینه حفظ و احیای نمایشهای آیینی و ایرانی میبینیم و میشنویم، در حال حاضر وضعیت دانشگاهها و فعالیتهای پژوهشی و تئاتری هنرمندان در این عرصه را به چه صورت میبینید؟
خب ابتدا باید ببینیم که منظورتان از گونه نمایشهای ایرانی چیست، مثل گونه نمایش ایرانی که به قول استاد ناظرزاده کرمانی باختاریسان است، یعنی ساختارش را ما از درام غربی گرفتهایم یا اینکه یک نوع دیگر گونه نمایشهای ایرانی که ساختارش براساس همان نمایشهای آیینی سنتی خودمان است.
البته پرداختن به هر دو منظر هم خوب است، ولی باید مورد حمایت قرار بگیرند، الان این حمایت وجود ندارد. اگر ما صدها سال روی درام غربی کار نکنیم یا روی نمایشهای آسیایی مثل درامهای شرقی چینی، ژاپنی و ... آنها هیچ لطمهای نمیبینند، اما آنچه که اگر پرداخته نشود، لطمه میخورد، نمونه آثار نمایشی خودمان است.
۵۳۰ عنوان مستقل شبیه خوانی در کشور
** الان وضعیت در گونه نمایشی تعزیه به چه صورت است؟
ببینید طبق بررسیهایی که من انجام دادم و مجموعههایی که شناسایی کردم، ما بیش از ۵۳۰ عنوان مستقل شبیه خوانی در کشور داریم، خیلی فراتر از آن فهرستی که در کتابخانه واتیکان نگهداری میشود که البته این فهرست با ترجمه دکتر اسماعیلی در ایران هم ترجمه و انتشارات نمایش منتشر کرده است هنوز مجموعه نسخ تعزیه در ایران یک جا گردآوری و چاپ هم نشده است این اسناد خیلی مهم هستند؛ بنابراین آن زمانی که تماشاخانه دارالفنون را ساختند که ما از آن طریق کم کم با تئاتر وارداتی غربی آشنا شدیم در ایران ما تکیه دولت داشتیم، یعنی هنر نمایش و اجرا داشتیم.
** پس چه اتفاقی افتاد که این دست تئاتر به دست فراموشی سپرده شد و تلاش کردیم تا تئاتر غربی را از آن خود کنیم؟
بهرام بیضایی در کتاب «نمایش در ایران» یک سخنی تحت عنوان سخن آخر کتاب دارد که تذکر به جا و به هنگامی است. متاسفانه هنوز که هنوز است خیلی از ما نسبت به آن تذکر توجهی نداریم، در یک بخشی از این سخن آخر او اشاره درست میکند بدین شرح که: درست هنگامی که غرب دیوارهای تنگ صحنهای خود را بهم میریخت تا با توجه به تئاتر شرق و آسیایی به یک رهایی برسد ما دنباله رو تئاتر غرب شدیم و نه آن شدیم و نه اینکه ادامه کار خود دادیم و این خیلی دردناک است.
** دانشگاههای ما در زمینه آموزش و پژوهش چه میکنند؟
چند سال پیش در دانشکده هنرهای زیبا به عنوان اصلاح، کاری کردند که درس «آشنایی با تعزیه» حذف شد، (به جای اینکه آن را وسعت بدهند)، بنابراین همچنان ذیل نمایش در ایران میخواهند تعزیه را آموزش دهند.
ما بیش از یک قرن است که با تئاتر وارداتی غربی آشنا شدیم، آثار زیادی در این باره نوشته شده، نویسندههای بنام و قابل توجهی هم در این عرصه کار کردهاند که برای آشنایی با هر یک از آنها حداقل یک ترم کار لازم داریم، حال سوال این است: آیا میشود تئاتر وارداتی با سابقه بیش از یک قرن و با این گستردگی به علاوه نمایشهای آیینی سنتی که مهمترینش تعزیه است و قریب سیصد سال سابقه دارد، همینطور تخت حوضی و نقالی که هزاران سال سابقه دارد را در یک ترم با یک درس دو واحدی آموزش دهیم؟
این چه کاری بود که دوستان ما در دانشگاه تهران کردند!! جالب اینجاست دانشگاه سوره هم به تبع آنها اینکار را کرد، اما دانشگاه آزاد غیرت به خرج داد و دو واحد درس آشنایی با تعزیه را در فهرست خود قرارداد. حال آنکه ما موفق شدیم در دانشگاه سوره و بعد دانشگاه فرشچیان رشته نمایشهای ایرانی را تعریف کنیم، هم واحدهایش نوشته شده، هم شرح درس و هم کتابهایش آماده شده و اساتیدش هم وجود دارند که البته تنها چیزی که نداریم حمایت ملی است! هیچکس از این مقوله حمایت نکرد، علتش را هم نمیدانم.
در مقابل میبینیم برخی دوستان راجع به تئاتر شرق و آسیا چیزهایی را ترجمه میکنند، ولی در شورای گسترش تئاتر شنیدم که گفتهاند تئاتر ایرانی و خارجی ندارد؟! این چه حرفی است، چطور ممکن است؟ چطور شما راجع به تئاتر ژاپن و چین ترجمه میکنید، اما وقتی به نمایش ایرانی میرسید، میگویید تئاتر ایرانی و خارجی ندارد؟
** رشته نمایشهای ایرانی در حال حاضر در دانشگاه فرشچیان راه اندازی شده؟
هنوز خیر، ولی مقدماتش فراهم شده است.
انتهای پیام/
زهره سعیدیمنبع: آنا
کلیدواژه: داود فتحعلی بیگی پیشکسوت آیینی سنتی تئاتر شهر تئاتر نمایش های ایرانی گونه نمایش آیینی سنتی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۲۲۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلش برای «آسید کاظم» پر میکشید
دلش تنگ شده بود برای دنیای آسید کاظم، برای آن همه عاطفهای که در آن دوران جریان داشت، برای مردی که برای کبوترش گریه میکرد ...
محمود استادمحمد دلش برای همه این چیزها پر میکشید.
به گزارش ایسنا، حالا سالهاست که محمود استادمحمد مهمان قطعه هنرمندان بهشت زهراست ولی «آسید کاظم» او همچنان به زندگی خود ادامه میدهد. در این سالها چند بار کارگردانهای جوان تئاتر این نمایشنامه را به صحنه بردهاند و فردا (شنبه ۸ اردیبهشت ماه) هم قرار است قاسم زارع آن را در تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامهخوانی کند.
این برنامه، بهانهای شد برای ما که کمی به سالهای دورتر برگردیم و با مرور خاطرات گذشته، بخشی از دلتنگیهای خود را برای تئاتری که داشتیم، برطرف کنیم.
محمود استادمحمد که نامش با نمایشنامه «آسید کاظم» گره خورده است، در گفتگویی که به مناسبت برگزاری بزگداشتش در سی و یکمین جشنواره تئاتر فجر با ایسنا داشت، درباره نمایشنامه «آسید کاظم» که خودش هم آن را بسیار دوست میداشت، گفته بود : «آسید کاظم» را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه میکنم. چند وقت پیش که محمد رحمانیان آن را نمایشنامهخوانی کرد، یک اجرایش را دیدم. محمد نه تنها زبان مردم را خوب میشناسد، ادبیات را هم خوب میشناسد اما وقتی بازیگران محمد، متن را اجرا میکردند احساس کردم که این متن نسبت به این بازیگران چقدر عتیق است! چقدر زبان این نمایش، دنیا آدمهای این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است. من دنیای «آسیدکاظم» را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را میخورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشهدار بود. از اینکه یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست میدهد که نمیتوانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.»
او که در ۲۰ سالگی این نمایشنامه را نوشته بود، درباره حال و هوای جوانان همدوره خودش چنین گفته بود: «فکرش را بکن، مونولوگ «آدم از روزی که تو خشت مییاد تا روزی که رو خشت بیفته، بدبخته...»، ما کجا بودیم و یک جوان ۲۰ ساله چگونه به زندگی نگاه میکرد!»
ما اما شگفتزده شده بودیم که او چگونه در نخستین روزهای جوانی خود چنین نمایشنامهای نوشته و او در پاسخ به حیرتزدگی ما گفته بود: «متن را در ۲۰ سالگی نوشتم. در ۲۰ سالگی خیلی کارهایم را کرده بودم. قبل از ۲۰ سالگی دو نمایش کارگردانی کرده بودم. آن وقتها ریتم ما تند بود. حکم زمانه بود. فقط من نبودم. بیضایی در چند سالگی «نمایش در ایران» را نوشت. اینکه یک نفر زیر ۲۰ سالگی نگاه تاریخی داشته باشد، خیلی مهم است چون نوشتن تا نوشتن با نگاه تاریخی دو مساله است. عباس نعلبندیان هم زیر ۲۰ سالگی چند اثرش را نوشته بود.»
حالا و با تغییرات هر روزهای که تئاتر ما داشته است، نمایشنامه «آسید کاظم» هم واقعا گویی از عهد عتیق میآید و اما همچنان بخشی از بدنه تئاتر ما دلتنگ جهانی است که این نمایشنامه روایت میکرد. شاید به دلیل همین دلتنگی است که قاسم زارع هم تصمیم به خوانش این نمایشنامه گرفته. او قرار است با همراهی مسعود کرامتی، قاسم زارع، بهرام ابراهیمی، فرهاد بشارتی، بهرام درخشان، علی عطاییحور، حسن شفیعی، دانیال ابراهیمی، آیدا قدرتی ساعت ۲۰ فردا، در هشتمین روز ماه اردیبهشت این نمایشنامه را در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر نمایشنامه خوانی کند.
انتهای پیام